زاغی از آنجا كه فراغی گزید رخت خود از باغ به راغی كشید
قلمرو فکری:
زاغی از آنجا که به دنبال آسایش و آسودگی بود، از باغ به دامنۀ سبز کوه (صحرا) کوچ کرد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زاغ |
کلاغ سیاه |
فراغ |
آسایش، آسودگی |
گُزید |
پسندید، انتخاب کرد |
راغ |
دامنۀ سبز کوه، صحرا |
رخت |
لباس، جامه، کالا، بار و بنّه |
بیت ß 2 جمله سه جزئی با مفعول است
فراغ و رخت ß نقش مفعول
باغ و راغ ß نقش متمّم
قلمرو ادبی:
گزید و کشید ß قافیه
زاغ و باغ و راغ ß جناس ناقص اختلافی
راغ و فراغ ß جناس ناقص افزایشی
واج آرایی مصوّت بلند «ا»
رخت کشیدن ß کنایه از راهی شدن، سفر کردن
رخت داشتنِ زاغ ß تشخیص و استعاره
مفهوم بیت:
مهاجرت
تغییر مکان برای آسایش بیشتر
دید یكی عرصه به دامان كوه عرضه ده مخزن پنهان كوه
قلمرو فکری:
در دامنۀ کوه، دشتی پُر از سبزه و گُل دید که زیبایی های پنهان کوه را به نمایش می گذاشت.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دامان |
دامنه |
عرضه ده |
نشان دهنده |
مخزن |
گنجینه |
||
عرصه |
میدان، فضا، جای وسیع |
||
عرضه |
ارائه، نمایش، نشان دادن |
بیت ß 2 جمله
زندگانی ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
دامان و پنهان ß قافیه (کوه ß ردیف)
عرصه و عرضه ß جناس ناقص اختلافی
دامان کوه ß اضافۀ استعاری و تشخیص
واج آرایی مصوّت کوتاه «ــِـ» (کسره)
مفهوم بیت:
توصیف زیبایی های دامنۀ سبز کوه
انعکاس درون در بیرون
نادره كبكی به جمال تمام شاهد آن روضه فیروزه فام
قلمرو فکری:
کبک بسیار زیبا و کمیابی در آن باغ فیروزه ای بود
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
نادره |
کمیاب، بی همتا، بی نظیر |
جمال |
زیبایی |
تمام |
کامل، درست، بی عیب |
روضه |
باغ، گلزار |
شاهد |
زیبارو، معشوق، گواه، مشاهده کننده |
||
فیروزه فام |
به رنگ فیروزه، فیروزه رنگ |
بیت ß 1 جمله
مصراع دوم ß مسند
فعل «بود» به قرینۀ معنوی حذف شده است
شاهد روضه ß ترکیب اضافی
آن روضۀ فیروزه فام ß دو ترکیب وصفی
قلمرو ادبی:
تمام و فام ß قافیه
شاهد ß ایهام:
جمال و شاهد ß مراعات نظیر (تناسب)
مفهوم بیت:
توصیف تناسب و زیبایی های کبک
هم حركاتش متناسب به هم هم خُطواتش مُتقارِب به هم
قلمرو فکری:
حرکات کبک هماهنگ و دارای تناسب؛ و گام هایش نزدیک به هم و موزون بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
متناسب |
دارای تناسب و هماهنگی |
خُطوات |
جم خُطوه، گام ها، قدم ها |
متقارب |
نزدیک به هم، در کنار هم |
بیت ß 2 جمله
حذف فعل «بود» در پایان هر دو جمله به قرینۀ معنایی
حرکات و خطوات ß نقش نهاد
متناسب و متقارب ß نقش مسند
قلمرو ادبی:
متناسب و متقارب ß قافیه (به هم ß ردیف)
هم ß آرایۀ تکرار
واج آرایی حرف «ت»
متقارب بودن خطوات ß کنایه از جذاب بودن
ترصیع (مخصوص رشته انسانی)
مفهوم بیت:
جلوه گری کبک
توصیف جذابیت رفتار و حرکات کبک
زاغ چو دید آن ره و رفتار را وان روش و جنبش هموار را
قلمرو فکری:
زاغ وقتی آن حرکت ها و رفتار موزون و هماهنگ کبک را دید ...
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ره و رفتار |
شیوۀ راه رفتن |
جنبش هموار |
حرکات هماهنگ |
بیت ß 2 جمله
حذف فعل «دید» به قرینه لفظی
قلمرو ادبی:
رفتار و هموار ß قافیه (را ß ردیف)
واج آرایی حروف «ر» و «ا»
ره و رفتار و روش و جنبش ß مراعات نظیر (تناسب)
بازكشید از روش خویش پای در پی او كرد به تقلید جای
قلمرو فکری:
از رفتار خود دست کشید و از کبک تقلید کرد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
در پی |
به دنبال |
بیت ß 2 جمله سه جزئی با متمم است که به شیوۀ بلاغی آمده اند
قلمرو ادبی:
پای و جای ß قافیه
باز کشیدن پا ß کنایه از ترک کردن
در پی کسی پای جای کردن ß کنایه از تقلید و پیروی
پای و جای ß جناس ناهمسان
پای و پی ß جناس ناقص افزایشی
واج آرایی حرف «ش»
پی ß ایهام تناسب:
مفهوم بیت:
تقلید کورکورانه
بر قدم او قدمی می كشید وز قلم او رقمی می كشید
قلمرو فکری:
زاغ به دنبال گام های متناسب کبک قدم برمیداشت و سعی می کرد از حرکات او تقلید کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
رقم |
خط، نوشته |
رقم کشیدن |
نوشتن، نقاشی کردن |
قدم کشیدن |
راه رفتن |
بیت ß 2 جمله
قدم ß نقش مفعول
رقم ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
قدمی و رقمی ß قافیه (می کشید ß ردیف)
قدم بر قدم کسی کشیدن و از قلم کسی رقم کشیدن ß کنایه از تقلید کورکورانه
قلم و رقم ß مراعات نظیر
واج آرایی حروف «م» و «ی»
قدم و قلم ß جناس ناهمسان
قلم ß مجاز از نقش و نوشتن
رقم کشیدن زاغ از قلم کبک ß تشخیص و استعاره
بیت موازنه دارد (مخصوص رشتۀ انسانی)
مفهوم بیت:
تقلید کورکورانه
در پی اش القصّه در آن مرغزار رفت بر این قاعده روزی سه چار
قلمرو فکری:
خلاصه اینکه زاغ در آن دشت برای مدّتی از کبک تقلید کرد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
در پیِ |
به دنبالِ |
القصه |
خلاصه، به هر حال |
قاعده |
روش، شیوه |
چار |
مخفّف چهار |
روزی سه چار |
سه چهار روز |
||
مَرغزار |
سبزه زار، زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است |
بیت ß 1 جمله به شیوۀ بلاغی
القصه ß نقش قید
قلمرو ادبی:
مرغزار و سه چار ß قافیه
در پی کسی رفتن ß کنایه از تقلید
سه و چهار ß مراعات نظیر (تناسب)
مفهوم بیت:
تقلید کورکورانه
عاقبت از خامی خود سوخته رهرَوِی كبك نیاموخته
قلمرو فکری:
سرانجام از بی تجربگی خود، زیان دید و در آخر هم نتوانست شیوۀ راه رفتنِ کبک را بیاموزد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
عاقبت |
سرانجام |
از |
به خاطرِ |
خامی |
نادانی، ناپختگی |
سوخته |
زیان دیده |
رهروی |
راه رفتن، تقلید |
بیت ß 2 جمله
قلمرو ادبی:
سوخته و نیاموخته ß قافیه
خامی ß کنایه از نادان و بی تجربه بودن
سوختن از خامی ß تناقض (پارادوکس یا متناقض نما)
خام و سوخته ß تضاد
واج آرایی حرف «خ»
مصراع اول ß کنایه از ضرر کردن و زیان دیدن
مفهوم بیت:
اثرات منفی تقلید کورکورانه و ضررهای آن
كرد فرامش ره و رفتار خویش ماند غرامت زده از كار خویش
قلمرو فکری:
زاغ با این تقلید کورکورانه، رفتار و شیوۀ راه رفتن خود را نیز فراموش کرد و از این کار، بسیار پشیمان شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
فرامش |
مخفّف فراموش |
غرامت زده |
تاوان زده، کسی که غرامت کشد، پشیمان |
بیت ß 2 جمله به شیوۀ بلاغی
قلمرو ادبی:
رفتار و کار ß قافیه (خویش:ردیف)
ره و رفتار و کار ß مراعات نظیر (تناسب)
واج آرایی حرف «ر»
مفهوم بیت:
اثرات منفی تقلید کورکورانه و ضررهای آن